مدح و وفات حضرت ام کلثوم سلام الله علیها
عاشقان در حجاب یـکـدگـرند پــرتــو آفــتــاب یـکــدگــرنـد گـاه تـصـویـر قـاب یکدگـرند هـمـه زیـر نـقـاب یـکـدگـرنـد سعی دارنـد جـلـوه کم بکـنـند خویش را وقف نام هم بکـنند فـاطـمـیّـات یــارهـای هــمانـد هر کـدام افـتـخـارهای هـمانـد هـمـه آئـیــنــهدارهـای هـمانـد دفــن بـیــن مــزارهـای هماند گـاه زیـنـب؛ گه ام کـلـثـومـنـد هـمطــراز امـام مـعـصـومـنـد این قـبـیـلـه عـجـیـب با ادبـنـد پیش هـم ایـسـتـاده در عـقـبـند همگی غرق ذات، مـنـقـلـبـنـد در ظهـور صفـات، هم نسبند همـگـی در الـسـت زاده شدند همه پرچم به دست زاده شدند مـینـویـسـم من از شـما خانم مـیبـری تـا خـدا مـرا خـانــم تـو بـزرگـی و مـا گـدا خـانـم الــسّــلامُ عـلـیـکِ یـا خــانــم ما گـرفـتـار بـامهـای تــوأیــم از ولادت غـلامهـای تــوأیــم عصمت کـامـلـه تو را خوانند عـابـده، فـاضـله تو را خوانند عـالـمـه، عـامله تو را خوانند حـیــدر قـافــلــه تو را خوانند کـوه تـوحـیـد منـجـلـی هـستی زیــنــب دوم عــلــی هـسـتـی مـتـشـرع به دین و باور خود مـتـواضع کنار خـواهـر خود تـا شـدی هـمـره بــرادر خود مـتـوسّـل شدی به مــادر خود اقـتــدار حرم به دست تو بود بعد عباس علم به دست تو بود گـریـه بـیـن شـرار میکـردی شـعـلـههـا را مهـار میکردی پـا بـرهــنـه فــرار میکـردی دختـران را سـوار می کـردی هـمـهجـا کـشـتـی نجات شدی سـر پـنــاه مــخــدَّرات شــدی تا ز گــودال ســر در آوردی خویش را نزد خواهر آوردی ســوی او دیـــدۀ تـــر آوردی رو بـه سـوی بــرادر آوردی خواهرانه به هم کمک کردید نـیــزه را از گـلـو در آوردیـد |